فرنام جان همه كس مامان و باباييفرنام جان همه كس مامان و بابايي، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

کوچیک خان

به بهانه دو ماهگي فرنامم

1391/7/19 1:17
نویسنده : mamani
388 بازدید
اشتراک گذاری

مي دانستم مي گذرد

سريع ، بي امان و غير قابل كنترل...

مي دانستم مي گذرد

سريع ، بي امان و غير قابل كنترل

و گذشت انقدر كه فرصت جنباندن سرم را نداشتم

گذشت انگونه كه زمان چشم بر هم زدني نشد

و تو امروز در ميان چشمان متعجب و احساس ناباور من

وقتي حجم بيشتري از اغوشم را پر ميكني

وقتي دستان مهربانت را براي امدن به اغوشم در هوا ميرقصاني

وقتي افزون بر عطر تن مادر ، صدا و نيز صورتم لبخند بر لبانت مي نشاند

وقتي با اوايي دلنشين،متفاوت با صداي گريه با من ارتباط برقرار مي كني

گذر ايام را با تمام تار و پودم حس مي كنم.

غم غريبي در چشمانم مي نشيند

افسوس مي خورم برای همان كه پيش بيني اش كرده بودم

و مي هراسم از روزي كه اغوشم اندازه به بر كشيدنت نباشد

كه حجم تنت در دستانم نگنجد

كه بزرگ شوي

كه افزون بر من متعلق به جهانت شوي كه به ان متعلقي

حسودي مي كنم مادر

و مي ترسم ...

با تو پير شدنم را مي بينم و از دست رفتن فرصت ها را ، چقدر با تو زندگي مي شتابد.

چقدر با تو زمانم اندك و فرصتم كوتاه است و چقدر با تو عزيزترم و گرانمايه تر!!!!

روزهايمان مي گذرد،به يمن حضورت و به بركت با تو بودن اين روزها هميشه ميهمان داريم .

تمام كساني كه تا به امروز نبودند،كم بودند،اكنون هستند با ما و شريك در شعف توصيف ناپذيرمان

در استانه ي دوماهگي و دوباره دلشوره هاي زود هنگام مادر

اندكي مانده به واكسيناسيون دو ماهگيت و من غرق در خواندن به نيت دانستن و كمك به اسيب كمتر تو در مقطعي ديگر از زندگي.

مي گويم دو ماهگي ات،نه!!!به واقع دو ماه گذشت...

دو ماه است كه تو را دارم.

دو ماه است كه شبها به وسعت اغوش هم پر مي كشيم و پا به پاي نيازت و گاهي فراتر بيدار مي مانم.

اگر تاخيري در بيداريت باشد بيدارم و نگران،برخي مواقع مي مانم چه بايد باشي ، چه بايد بكني كه مادر نگران نشود ، كه نگران نماند.

دلبند هميشه ام،دو ماه است كه عطر تنت را دارم ،كه ديگران با ديدنم تو را مي خواهند و از تو مي پرسند،اغراق نيست اگر بگويم دو ماه است كه به جاي خودم شده ام مادر قندق.

با تو مهم شده ام...

بركت گرفته ام و بر سجاده اش التماس مي كنم كه الهي،كمك كن تا خوب بندگي كنم ، لااقل با تو خوب بندگي كردن را بياموزم.

استانه دو ماهگي ات مبارك،مي ايم،زود مي ايم و از تجربيات جديدت برايت مي نويسم.

دوستت دارم و دروغ نيست اگر بگويم بيشتر از گذشته...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا
29 مهر 91 0:00
سلام عاطفه جونم

وبلاگ آقا فرنام چه خوب پیش میره !

بیشتر پیشمون بیا ...

ببوس این گل پسر ناز رو !


سلام زهرا جون
ممنون عزيزم
چشم حتما
شما هم كيان جونمونو ببوس.
sima
12 بهمن 91 10:47
سلام وبلاگت اینقدرقشنگه که هروقت میخونمش اشک توچشام پرمیشه ودقیقا حس میکنم که داری ازوجودمن مینویسی.عاطفه عزیز نوشته هات خیلی زیبا هستن اینقدرزیبا که گاهی بی اجازه نوشته هاتوبرمیدارم ویواشکی تووبلاگم میذارم.میگم که انگارازعمق وجودم درمیان این نوشته ها .توروخدامنوببخش وحلال کن به خاطر این جسارت.امیدوارم موفق باشی تووظایف مادری وهمسری.


سلام دوست عزیز
ممنونم ازتون
امیدوارم شما هم موفق باشی






niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کوچیک خان می باشد