به بهانه يك ماهگيت

 پسر گلم،چه زود 1ماهه شدي اقا...

همين ديروز بود كه به اين دنيا امدي

كه مرا پر كردي از حس زيباي مادرانگي

همين ديروز بود كه براي اولين بار قدم در خانه ي خود گذاشتي

كه شير در گلويت شكست و من ماندم كه چه كنم

همين ديروز بود كه براي تعويض پوشكت اضطراب داشتم

همين ديروز بود كه براي پيدا كردن دكتر مناسب برايت از همه پرس و جو كردم

همين ديروز بود كه نگاه داشتن همزمان سروگردنت برايم دشوار بود

همين ديروز بود كه شكم صاف بي توي خود را ديدم و دنبالت گشتم

همين ديروز بود كه نگراني زردي اندك صورتت چشمانم را به اشك نشاند

همين ديروز بود كه قادر نبودم به راحتي لباست را تعويض كنم

اگر همه ي اين روزها به زودي گذشت پس روزهاي اتي نيز همين است...

اگر اغوشم براي به بر كشيدنت تنگ و كوچك شود

ان لحظه ايي كه پا خواهي گرفت و براي كشف زندگي از اغوشم خواهي رفت

ان دقيقه ايي كه دندان داري و به جاي شيره جان مادر غذا خواهي خورد

من همه ي اين كم شدن ها را چگونه تاب بياورم فرنام مادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بايد بشتابم براي قدر دانستن اين لحظه ها

براي سرشار شدن از اين دقايق

براي ذخيره اين روزها

براي به تنگ در اغوش كشيدنت

چه زود يك ماهه شدي فرنامم

چه زود با تو پير مي شوم ستاره ي شب هاي من

كاش مي شد اين لحظه ها را با تو هزار سال زندگي كرد،كاش مي توانستم چرخش زمين را در اين لحظه ها متوقف كنم و پيمانه پيمانه از عطر شوق اور اين لحظه ها براي فرداهايم ذخيره كنم.

كاش عقربه ها دلشان به حال دل عاشقم مي سوخت و حس اين روزهايم را مي فهميدند تا شايد اندكي و فقط اندكي فرصت با تو بودن را برايم مضاعف مي كردند.

كاش زمان اينگونه با تو بودن تمام نمي شد

كاش نفسم در اين حال و هوا ماندگار مي شد

الهي تو را شاكرم كه به اين رزق خدائيت را در حقم تكميل نمودي و هيچ لطف نبخشيده ايي برايم نگذاشتي

تو را سپاس كه عاطفه مامان و مسعود را بابا كردي،براي تو به همين راحتي و براي ما پر از لطف و كرم سرازير شده از درگاهت

كاش شاكر نعمت هايت بمانيم

كاش يادمان نرود لطف امروزت را در درگاهت خوب مشق بندگي كنيم

كاش پسرم فتنه دين و دنيايمان نشود

كاش اسان بگيريم همه امور را

يك ماهگيت مبارك همه كس مادر...