آخرین مطلب قبل از تولد پسرم
پسر گلم...دوران زیبای جنینی داره تموم میشه و شمارش معکوس آغاز شده برای در بغل گرفتن تو..
عزیز دلم نه ماه درونم بودی.هر روز با تکانهایت شور و شوقی در من می آفریدی ...من به وجودت عادت کردم.به تکانهایت، به ضربه های شیرینت، دلم برای این روزها تنگ می شود ولی دیدار تو شیرینی خاصی دارد ..
باورم نمی شود دارم مادر می شوم....مادر یه فرشته کوچک که خدا آن را به ما داده....تمام این نه ماه برای همه دعا کردم...دعای آخرم و خواسته آخرم از خدا این است که
یا رب العالمین لذت شیرین مادری رو نصیب همه بکن و هیچ کس را در انتظار این نعمت خود قرار نده...
خدایا من را ببخش اگر بنده بدی بودم به درگاهت....من می خواهم با روحی صاف مادر شوم...پلیدی ها را از من دور کن و گناهانم را ببخش .لیاقت مادری را به من بده تا بتوانم فرزندی صالح تربیت کنم.
پي نوشت 1: از همه دوستانی که طی این مدت به یاد من بودن و به من پیام دادن کمال تشکر رو دارم و از همتون بابت دعا هاي قشنگتون ممنونم،ايشالا بتونم جبران كنم.
پي نوشت2: از همه دوستان و کسایی که به وبلاگم سر می زنن می خوام که برای من دعا کنن تا بتونم زایمان راحتی داشته باشم و پسرم سالم و سلامت به دنيا بياد....
اگر عمري باقي بود بر مي گردم اگر نه...