اینکه ...
جنابِ آقايِ خوبپدر
.......
جنابِ آقايِ خوب پدر
اينكه ساعت ها صندلي كنارت در ماشين را اشغال نمي كنم و هيچ گله ایی در بابِ كثيفي ماشين نميفرمايم!
اينكه جا صابوني در جاي جاي خانه خالي مي شوند و خالي مي مانند و به رويِ خودم نميآورم !
اينكه جعبهها خالي از دستمال كاغذي مي شوند و مهم نميباشد!
اينكه جايِ لكه هايِ آب رويِ شيرهايِ حمام و دستشويي مي ماند و كاري به كارشان ندارم و از افتادن به جانشان با شوینده های مختلف خبری نیست!
اينكه از شب قبل، پنجاه بار اسمِ غذايِ ناهار فردا را از جنابت نميپرسم!
اينكه به محضِ قطع اينترنتِ خانه، هر جايِ دنيا كه باشي "چـــــــــــــرا"يِ كِش دارم را به گوشت نميرسانم!
اينكه برنامه يِ همهيِ بعداز ظهرهايِ هفتهيِ بعدت را از قبل مو به مو چك نميكنم و برنامه بیرون رفتن نمی چینم!
اينكه از هر طرف كه ميروم و بر ميگردم انگشتِ اشارهام در هر صورت به لُپَت اصابت نميكند!
اينكه عصرهای بی کاری برايِ حملهيِ خيالي و قلقلكِ و اذیت کردن شما، آماده نميشوم!
اينكه رويِ ميز پُر مي شود از وسايلِ اضافي و جيكِ من در نميآيد!
اينكه دستمال به دست در خانه نميچرخم و در و ديوار از دستم در امانند!
اينكه به عنوانِ يك خواهشِ غير مستقيم هر چند وقت يكبار تكرار نمي كنم "اين خانه چقدر زود زود كثيف ميشود"!
اينكه به محضِ بيرون آمدنِ جارو برقي توسط شما، يكدفعه مبلها و صندلي ها را به وسطِ خانه هدايت نميكنم و شخصِ شخيصت را در برابرِ كارِ انجام شده قرار نميدهم و به جارو کشیدن سر سری ات نمی خندم!
اينكه حواسم به بلند شدن موهايت نمي افتد و تذكر "مجتبی آرايشگر" را نميشنوي!
اينكه كاري به نا هماهنگي رنگِ بلوز و شلوارِ انتخابيت ندارم!
اينكه برايِ خودت با تیشرت ميروي شرکت و پبراهن اتو شده نداری و من هم انگار نه انگار!
اينكه تنها پسرك را ميبينم و صرفاً كارهايش را ، اموراتش را مرتب و منظم ميكنم !
نه اينكه ما بقي را نميبينم!
نه جنابِ آقايِ خوب
يعني اوضاع من مثلِ جنسِ شما خوب نيست، خوب نميگذرد، لنگ ميزند و لنگ ميرود
يعني خيلي از نُتهايِ زندگي كوك نيست، خارج ميزند
يعني در شرايط عادي به سر نميبرم
يعني آقايِ خوب ... كمك ... مدارا ميخواهم مثل هميشه و اندكي بيشتر .....
يعني لطفاً حواست به من و روزهايم كَمَكي بيشتر باشد....
يعني حالِ چشم هايم خوب نيست...
و حال دلم هم...