فرشته كوچولوي ما

فرشته كوچولوي ما

هر روز آدماي زيادي به دنيا مي‌يان...

فكرش رو بكن

هر روز خدا اين همه فرشته رو از آسمون رحمتش براي ما مي‌فرسته...

يه حس قشنگ يه نور اميد ته دلم هست و خوشحالیم از اینکه فرشته آسموني ما هم تو راهه...

دردانه معصوم مادر

هر روزي كه از داشتنت،لمس حضورت و هيجان بودنت مي گذرد پيش از پيش مهرت در تاروپود وجودم ريشه مي كند و عميق تر درك مي كنم نياورد روزي را كه خدا پدر و مادري را به نداشتن فرزندش بيازمايد.

ديگر تمام وجودم شده ايي...

با تو به خواب مي روم،رويا مي بينم و در تمام لحظات نيمه هوشيار و بيدار از لمس بودنت كيفور مي شوم.

به گمانم همين ها يعني مادر شدن يعني تفاوت اين لحظه ها با تمام لحظات ديگر تجربه شده.

من- تو و همه زندگيم را از خداي خطا پوشم با توسل و توكل گرفته ام،وجود و حضور خدا در لحظه لحظه زندگيم جاري و ساري است و هر چه دارم به بركت حضور اوست و حال از خود او مي خواهم كه حلاوت حملت و اضطراب فارغ شدن از بارت را بر من اسان گيرد و تو را كه تا به اينجا حمل كرده ام سالم و صالح بگرداند و سايه پر مهر پدرت را بر سر ما مستدام بگرداند.

ترس از نداشتن برنامه براي ماههايي كه قرار است در كنارت حس مادرانگي را تجربه كنم و با تدبير خوب زندگي كردن را كه هنوز خود به درستي نياموخته ام به تو بياموزم.

نگراني در كنارت ماندن،وقتي از تو هيچ شناختي ندارم و به گمانم از يك سياره ديگر خواهي امد تا خدايم اين بار با دستان تو مرا در ميدان ازمايش قرار دهد.

دلشوره هاي اين روزهايم زياد است و من با توكل به خود او كه اين روزها را برايم رقم زده است لحظه ها را مي گذرانم.

مي گويند زن بودنم با تو تكميل مي شود و من هراسان و بيمناك از اينكه فرداروز تو بماني و شكوه هايي با خدايت كه اخر اين چه مادر بود كه نصيب روزگارت شده است!!!

تو بزرگ شده ايي مادر،پايان هفته 37!!!روزشمار معكوس حادثه تولدت شروع شده و دكتر مهربانم با همان صبوري و متانت هميشگي اش ياداوري كرد كه جايت تنگ است و امدنت نزديك... شايد به همين دليل است كه فشارهايت براي يافتن راهي به بيرون بيشتر از هميشه تكرار مي شود و ديگر در هيچ حالتي ارامش ندارم.

عزيزكم،همه كسم باش لااقل تا زماني كه تو به من محتاجي.مادر قول مي دهد كه هيچ گاه و لحظه و زماني هيچ خواسته ايي در توانمندي ات نداشته باشد.

فرنامم،تو ازاد ازاد ازادي تا هميشه ات و مادر و پدرت تا زماني كه جاني بر تن و حسي داشته باشند پناهت خواهند بود با اين شرط كه بخواهي،كه بطلبي و اراده كني.

 سلامتيت را از خدا خواهانم و تو را به دستان توانگرش مي سپارم.