شناسنامه ي زندگيمون
سلام
اين اولين پست من تو وبلاگ گل پسرمه.
من و همسرم در حال حاضر منتظر یک هدیه آسمونی هستیم . یک مسافر کوچولو که با اومدنش قراره دنیایی از زیبایی و شگفتی رو به زندگی مون بیاره، بی صبرانه منتظر روزی هستیم که فرشته کوچولومون رو در آغوش بگیریم و با حضورش به استقبال فصل جدید زندگی مون بریم.
تو این وبلاگ اتفاقات روزانه و خاطرات قشنگش رو از زمانی که پسركمون تو دل مامانش بوده براش مي نویسيم . ایشالا بعدا که بزرگ شد خودش ادامه بده ...
این ها اطلاعات کلی از زندگیمونه:
من و همسرم 23 مهرماه 1383 نامزد شديم و 23اذر 1386 عروسي كرديم و اومديم تو لونه ي عشقمون.
مثل همه زندگيها ، زندگي ما هم پر از فراز و نشيب بود و هست كه البته به نظر من اينا ما رو به هم نزديكتر كرده و باعث شده قدر همديگر رو و همينطور زندگيمون رو كه اينقدر واسش زحمت كشيديم بيشتر بدونيم.
23 اذر 1390 بود كه من فهميدم مامان شدم و زندگيمون يك رنگ و بوي ديگه گرفت.
شكر خدا گل پسرمون تو وضعيت خوبيه و امروز كه ماماني بعد از كلي تنبلي كردن اين وبلاگ رو براي اون اماده كرده، سنش 28 هفته و 4روزه و قراره 23 مرداد1391 كه رور تولد مامانش هم هست به دنياي قشنگ مامان و باباش پا بگذاره . بي صبرانه منتظر اون روز هستيم.